آروینآروین، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

آروین عشق و زندگی مامان و بابا

اولین مریضی آروین

  از روز دوشنبه متوجه شدم آروینم اصلاً حالش خوب نیست تب میکرد و بی ادبی نباشه زود به زود خرابکاری میکرد و اسهال بود خیلی نگران شدم بردمش دکتر ولی فایده ای نداشت اصلاً خوب نشد  دم به ثانیه خرابکاری میکرد باید میشستمش آخه بد جوری پاش سوخته بود گریه میکرد منم همش گریه میکردم  دکتر گفت پوشک نشه بهتره به خاطر همین فقط شلوار پاش میکردم شاید باورتون نشه ولی این چند روز به اندازه 8 ماه آروین واسش شلوار شستم دیگه کلافه شده بودم نمیدونستم چکار کنم دوباره بردمش یک دکتر جدید گفت شاید به خاطر دندوناش باشه ولی نبود اینقدر وزنش کم شده که هرکس پسرم رو میبینه متوجه میشه منم جز غصه خوردن کاری نمیتونم انجام بدم  4 روز سر کار ...
27 مهر 1392

روز جهانی کودک

کودک که بودیم هیچکس روزمان را تبریک نگفت   اما حالا من  روز کودک  را به تو پسر عزیزم که سادگی و صفای وجودت حیات بخش زندگی ماست  تبریک میگویم     روز کودک بر تمام دوستان وبلاگی عزیزم پریسا جون ، علیرضا جون ،امیر مهدی عزیز ، آروین عزیز ، مانلی خوشگل و مهرداد جان تبریک میگم و براشون بهترین روزهای زندگی را در کنار خانواده های مهربانشان آرزومندم.       این هم یک هدیه از طرف خاله مریم به مناسبت روز کودک       ...
16 مهر 1392

شیطنت ها و بازیهای پسر نازم

پسر دلبندم تو این پست میخوام از کارهایی که انجام میدی بنویسم همه کارهات واسه مامان و بابا قشنگ و به یاد ماندنی هستن از اینکه هر روز  لبخند   را به زندگی ما هدیه میکنی ازت ممنونیم دوست داریم از تلویزیون تماشا کردنت میگم که خیلی دوست داری هر وقت کارتون پخش میشه خوب دقت میکنی اگر پیام بازرگانی باشه هر جا که باشی خودتو به تلویزیون میرسونی اگر موسیقی باشه با صدای بلند باهاش همخونی میکنی ادددددددددددددد...............             روروکت رو هم خیلی دوست داری بهش تکیه میکنی و بلند میشی می اییستی منم خیلی از این کارت میترسم که خدای نکرده بخوری زمین ولی بابایی میگه پس...
9 مهر 1392
1